تقریبا از 300 سال پیش زمانی که چارلز داو اولین نظریه اقتصادی در خصوص تحلیل بازار را ارائه داد، اهمیت قیمتها و رابطه سیر نزولی و صعودی آنها با هم به وضوح مشخص شد. پس از آن و با گذشت زمان، بسیاری از معاملهگران به این موضوع پی بردند که تحلیل کردن تنها نگاه کردن به جو حاکم بر بازار نبوده و باید مفاهیم مهمی را در این خصوص فرا گرفت.
آموزش تحلیل تکنیکال از دیرباز مورد توجه معاملهگران قرار داشته و بسیاری از آنها با گذراندن دورههای آموزشی مدرن، به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شدهاند. به طور کلی، دو روش تحلیلی مهم و شناختهشده تحت عنوان تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی معرفی شده است که هر کدام به بررسی شرایط خاصی از بازار و قیمت ها میپردازند.
این دو تحلیل هر کدام شرایط بازار را با دید خود سنجیده و آن را تحلیل میکنند. اما، به عقیده بسیاری از کارشناسان این دو روش تحلیلی دو جزء جداییناپذیر از هم بوده و باید در کنار هم انجام شوند؛ به گونهای که ابتدا معاملهگر با مشاهده نمودار قیمتها، سیر صعودی و نزولی آن را مشاهده و سپس با در نظر گرفتن شرایط کنونی اقتصاد، شرایط و صورت های مالی شرکت، اهداف و طرح های توسعه شرکت و غیره اقدام به سرمایهگذاری میکند.
تحلیل تکنیکال با روشهای مختلفی انجام میشود. هر کدام از این روشها جداگانه به بررسی و تحلیل روند بازار و سهم می پردازد و کار را برای سرمایهگذاری راحت میکند. برای آگاهی از انواع روشهای تحلیل فنی و نمودارهای آن شما را به خواندن ادامه مطلب دعوت میکنیم. اما، قبل از شروع بهتر است با مفهوم کلی تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
مروری بر تحلیل تکنیکال
در یک تعریف کلی باید گفت که تحلیل فنی یا همان تکنیکال نوع خاصی از تحلیل است که در آن رفتار آینده بازار با توجه به قیمتهای قبلی و میزان حجم معاملات پیشبینی میشود. شاید در ابتدا تصور شود که در تحلیل تکنیکال، معاملهگران با یک سری اعداد و ارقام سروکار دارند، اما در حقیقت این روش از تحلیل به مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی و بورس میپردازد. معمولا هر اتفاقی که در بازار سرمایه و بورس میافتد، بستگی به رفتار و عملکرد انسانها دارد. به گونهای که اگر تقاضا برای خرید یک سهم از سوی انسانها زیاد شود، مسلما قیمت آن سهم بالا میرود و برعکس. بنابراین، در آموزش تحلیل تکنیکال به این موضوع اهمیت زیادی داده میشود.
معمولا، در دورههای آموزشی تحلیل تکنیکال تمام اصول و قواعد تحلیل فنی ارائه می گردد و معاملهگران به تریج با فراگیری آنها سود خود را بیشتر می کنند. این اصول شامل بررسی انواع چارت و نمودار، انواع روشهای تحلیلی، تشخیص روند و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال، مفهوم حمایت و مقاومت در بازار ، کندلشناسی، الگوهای کلاسیک و غیره میشوند. افرادی که قصد سرمایهگذاری دارند، باید تمام اصول مربوط به تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه را بیاموزند، تا بهترین زمان را برای خرید و فروش سهم انتخاب کنند. در این مطلب شما را با تمام این اصول مهم و پرکاربرد آشنا کرده و روشهای تحلیلی را آموزش میدهیم. اولین موضوع مهم در خصوص تحلیل تکنیکال آشنایی با انواع چارت قیمت میباشد.
آشنایی با انواع چارت و نمودار قیمت
یکی از موضوعاتی که در آموزش تحلیل تکنیکال به آن پرداخته میشود انواع نمودارهایی است که تحلیلگران تکنیکال از آن استفاده میکنند. در بیشتر پنلهای تحلیلی تکنیکال این نمودارها مورد استفاده قرار میگیرند. این نمودارها شامل نمودار خطی، میلهای، شمعی و غیره میشوند. اما، قبل از معرفی این نمودارها بهتر است با چند اصطلاح کاربردی آشنا شوید تا مفاهیم را بهتر درک کنید.
قیمت باز شدن (OPEN): اولین قیمتی است که در بازه معاملاتی روز بین خریدار و فروشنده معامله می شود.
قیمت بسته شدن (CLOSE): آخرین قیمتی که در بازه معاملاتی روز بین خریدار و فروشنده معامله میشود.
بالاترین قیمت مجاز (HIGH) : بالاترین قیمتی که در بازه معاملاتی روز صورت گرفته است.
پایین ترین قیمت مجاز (LOW) : پایینترین قیمتی که در بازه معاملاتی روز صورت گرفته است.
نمودار خطی
معمولا، اولین موضوع در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال ، نمودارها هستند که نمودار خطی سادهترین نوع آنها است. این نمودار تنها به نقاط قیمت بسته شدن (close) هر سهم اشاره داشته و آنها را به شکل یک خط به یکدیگر متصل و در معرض نمایش میگذارد. دلیل استفاده از این نمودار به عقیده بسیاری از تحلیلگران، اهمیت آخرین قیمت در معاملات است؛ به گونهای که تمام چانهزنیها و بالا و پایین شدن قیمتها برای رسیدن به قیمت بسته شدن یا قیمت CLOSE انجام میشود.
این نمودار به گونهای تنظیم شده است که به صورت پیشفرض تنها آخرین قیمتها (قیمت بسته شدن) را نمایش دهد؛ به این معنی که سایر اطلاعات نظیر قیمت بازشدن، بالاترین و پایینترین قیمتهای سهام را نشان نمیدهد؛ اما، میتوان با استفاده از نرمافزارهای تحلیلی تنظیمات آن را تغییر داد و تمام اطلاعات فوق را در آن به نمایش گذاشت.
نمودار میلهای
یکی دیگر از نمودارهایی که در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال به آن پرداخته میشود، بحث نمودارهای میلهای و کاربرد آنهاست. نمودار میلهای همانطور که از نامش پیداست، تمام مشخصات قیمت از پایینترین تا بالاترین قیمت را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد؛ به گونهای که در سر ابتدایی این میله پایینترین قیمت و در قسمت بالایی آن بالاترین قیمت نمایش داده میشود. در بین این دو سر نیز قیمت باز شدن و بسته شدن قرار دارد که به صورت یک خط افقی از طول میله قابل مشاهده است.
همانطور که اشاره شد، قیمت باز و بسته شدن بر روی خط عمودی با خط تیره افقی نشان داده می شود. قیمت باز شدن (OPEN) روی نمودار میله ای با خط تیره ای نشان داده میشود که در سمت چپ میله عمودی قرار دارد. برعکس این حالت، قیمت بسته شدن (CLOSE) با خط تیره در سمت راست مشخص میشود. معمولا، اگر خط تیره افقی چپ (قیمت باز شدن) پایین تر از خط تیره افقی راست (قیمت بسته شدن) باشد، پس آن میله صعودی است، که نشان می دهد سهم در بازه معاملاتی خود رشد داشته است.
نمودار شمعی
در ادامه موضوعاتی که در کلاسهای آموزش تحلیل تکنیکال به آن پرداخته میشود، بحث نمودار شمعی و کاربردهای فراوان آن است. نمودار شمعی خلاصهشده نمودار میلهای بوده و تمام اطلاعات را به شکل سادهتری به نمایش میگذارد. از این رو، این نمودار نسبت به سایر نمودارهای قبلی از محبوبیت بیشتری نزد تحلیلگران برخوردار است. نحوه نمایش قیمتها در این نمودار به قدری ساده و جامع است که تمام تحلیلگران، چه آنهایی که تازهکارند و چه آنهایی که باتجربه هستند، میتوانند به راحتی رابطه بالاترین و پایینترین قیمت ، باز شدن و بسته شدن قیمتها را درک کنند.
این نمودار نیز مانند نمودار میلهای دارای فرمت های صعودی و نزولی میباشد. در نمودار شمعی صعودی قسمت بالایی نمودار (فتیله بالایی شمع) نشانگر بالاترین قیمت و قسمت پایینی (فتیله پایینی شمع) نشانگر پایینترین قیمت میباشد. بین این دو فتیله نیز به ترتیب قیمت بسته و باز شدن سهام در نمودار به نمایش گذاشته شده است.
نحوه نمایش حسابی و لگاریتمی
به طور کلی نمودارهای فوق به دو حالت حسابی و لگاریتمی نمایش داده میشوند. نمودارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور x (افقی) و محور y (عمودی) هستند. در کلاسهای آموزش تحلیل تکنیکال تمام نکات مربوط به این دو حالت به فراگیران تدریس میشود. سادهترین حالت نمایش نمودارها به صورت حسابی یا همان خطی است. در این حالت قیمتها در محور y با فاصلهای معین به نمایش گذاشته میشوند؛ به گونهای که مقادیر قیمتها به صورت مطلق نشان داده شده و تغییرات قیمت نیز به صورت عددی محاسبه میشوند.
در مقابل، حالت لگاریتمی یا همان درصدی با نام اختصاری log نیز قیمتها را با فاصلهای معین در محور y نشان میدهد. با این تفاوت که بجای محاسبه کردن تغییرات قیمتها به صورت عددی، آنها را به صورت درصدی محاسبه میکند. معمولا، برای درک بهتر تغییرات قیمتها از نمودار لگاریتمی استفاده میشود؛ چراکه نمودار حسابی میزان حرکتی واقعی امواج و قیمتها را نشان نمیدهد. از این رو، برای اینکه حالت نمودار را با واقعیات موجود در بازار معاملاتی تطبیق دهیم، باید تمام تغییرات قیمت را به صورت درصدی به نمایش بگذاریم.
روند (Trend) و کاربرد آن در آموزش تحلیل تکنیکال
مفهوم خط روند در مباحث دورههای آموزش تحلیل تکنیکال بسیار مهم بوده و آگاهی از آن برای سرمایهگذاری حائز اهمیت است. با کمک این مفهوم میتوان به خوبی از گذشته قیمتها، تغییرات سطوح حمایت، چگونگی انتظارات فعالان و تغییرات سطوح مقاومت مطلع شد. خط روند یک خط ترسیمی در نمودار است که برای نشان دادن روند کلی بازار یا سهام به نمودار اصلی اضافه میشود؛ به گونهای که با کشیدن یک خط مستقیم و متصل کردن پایینترین و بالاترین میزان قیمتها در یک بازه زمانی خاص از روند کلی بازار یا سهام مطلع میشویم.
دلیل کاربرد این روش ترسیمی در تحلیل تکنیکال این است که تمام نوسانات جزیی بازار را در نمودار حذف میکند تا تحلیلگران به راحتی بتوانند مسیر اصلی قیمتها و نقطه نهایی (نقطهای که قیمت در تلاش است تا به آن برسد)، مناطق حمایتی و مقاومتی را پیشبینی و مشاهده کنند. روند به طور کلی به سه نوع نزولی، صعودی و خنثی تقسیم میشود. روند نزولی و صعودی به موجهایی اشاره دارد که باعث بالا و پایین شدن قیمتها در مسیر اصلی شده و روند خنثی زمانی صورت میگیرد که میزان عرضه و تقاضا تقریبا یکسان باشد.
اما، در کنار روندهای نزولی، صعودی و خنثی سه روند دیگر به نامهای روند کوتاهمدت، روند بلند مدت و روند میانمدت تعریف شده است که در آموزش تحلیل تکنیکال به آنها نیز اشاره میشود. این روندها نشانگر مدت زمان سیر صعودی، نزولی و خنثی در یک بازار سرمایه میباشند؛ به گونهای که روند بلند مدت معمولا یک بازه زمانی یکساله را نشان میدهد و روندهای کوتاهمدت و میانمدت به ترتیب بازههای زمانی زیر 3 هفته و 3 ماه را نشان میدهند. برای سنجیدن اعتبار این روندها نیز کافیست به تعداد برخورد قیمت با خط روند، مدت زمان و مقدار شیب آن توجه کرد.
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
در یادگیری تحلیل تکنیکال باید مفاهیم حمایت و مقاومت را به خوبی درک کرد. این دو مفهوم با قانون عرضه و تقاضا ارتباط مستقیمی دارند. قانون عرضه و تقاضا به این شرح است که هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمتها افزایش مییابند و هرگاه عرضه بیشتر شود قیمتها کاهش مییابند؛ درحالی که اگر عرضه و تقاضا برابر باشند، قیمتها نیز به دلیل برابری آن دو مولفه به کندی بالا و پایین میشوند. حال با توجه به این قانون به مفهوم حمایت و مقاومت میپردازیم.
معمولا، در شروع دورههای آموزش تحلیل تکنیکال به فراگیران این دو مفهوم مهم آموزش داده میشود. خط حمایت، سطحی از قیمت است که از سرمایهگذارن انتظار میرود تا با افزایش تقاضای خود از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کنند. مثلا، اگر سطح قیمت حمایتی 1000 میلیون تومان در نظر گرفته شده باشد، هنگامی که قیمت به 1000 تومان رسید باید سرمایهگذاران با افزایش تقاضای خود قیمت را به بالای 1000 تومان برسانند.
در مقابل، خط مقاومت سطحی از قیمت است که انتظار میرود با افزایش عرضه، از بالا رفتن قیمت جلوگیری شود. در این حین شرکتها تلاش میکنند تا با افزایش عرضه خود تعادل را در بازار حفظ کنند و از افزایش بیرویه قیمتها به نفع سهامداران جلوگیری شود. این سطح دائمی نبوده و در یک بازه زمانی خاص رخ میدهد.
کندلشناسی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم کاربرد تحلیل تکنیکال در بورس بسیار زیاد بوده و این روش تحلیلی به معاملهگران کمک میکند تا بهترین زمان را برای سرمایهگذاری و روود و خروج به سهم انتخاب کنند. کندلشناسی به معاملهگران کمک میکند تا قیمتها را به خوبی بر روی نمودار تشخیص دهند؛ به گونهای که با قرار گرفتن قیمتها بر روی نمودار، تحلیلگران از تمام نوسانات گذشته بازار مطلع شده و با توجه به آن اقدام به سرمایهگذاری میکنند. به طور کلی نمودارها بر اساس دو پارامتر قیمت و زمان تشکیل میشوند. الگوهای کندلی نیز دارای انواع مختلفی هستند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
الگوی تک کندلی Belt hold نزولی
یکی از الگوهای معروف کندلی در آموزش تحلیل تکنیکال الگوی تککندلی نزولی میباشد. در این الگو، قیمت آغازین با یک گپ یا شکاف رو به بالا باز می شود و کندل دارای سایه بالایی نمی باشد. در این کندل قیمت از نقطه آغاز به سمت پایین حرکت می کند و بدنه تقریبا بزرگی را می سازد. در صورتی که سایه و بدنه این الگوی کندلی بتواند گپ یا شکاف را پر کند، بیانگر شروع روند نزولی در سهم خواهد بود. بنابراین الگوی تک کندلی Belt hold نزولی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود.
الگوی تک کندلی Belt hold صعودی
در این الگو، قیمت آغازین با یک گپ یا شکاف رو به پایین باز می شود و کندل دارای سایه پایینی نمی باشد. در این کندل قیمت از نقطه آغاز به سمت بالا حرکت می کند و بدنه تقریبا بزرگی را می سازد. در صورتی که سایه و بدنه این الگوی کندلی بتواند گپ یا شکاف را پر کند، بیانگر شروع روند صعودی در سهم خواهد بود. بنابراین الگوی تک کندلی Belt hold صعودی در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود.
الگوی دو کندلی نزولی Matching low
یکی دیگر از مباحث مهم در آموزش تحلیل تکنیکال الگوی دو کندلی نزولی میباشد. این الگو نشاندهنده روند نزولی در دو روز مختلف است، بنابراین از دو کندل تشکیل می شود. نمودار کندل در روز اول یک روند نزولی بلند مدت و نمودار کندل در روز دوم یک روند نزولی میانمدت را نشان میدهد؛ به گونهای که قیمت بستهشدن دو کندل در هر دو روز با هم برابر میشوند.
الگوی دو کندلی صعودی Matching High
این الگو در مقابل الگوی دو کندلی نزولی قرار دارد؛ به گونهای که کندل روز اول نشاندهنده روند صعودی بلند مدت و کندل روز دوم بیانگر روند صعودی میانمدت میباشد؛ به گونهای که قیمت بسته شدن کندلها در هر دو روز تقریبا با هم برابر میشوند.
الگوی دو کندلی نزولی MEETING LINES
از مباحث مهم دیگر در آموزش تحلیل تکنیکال الگوی دو کندلی نزولی است. این الگو زمانی ایجاد میشود که دو کندل با دو رنگ متفاوت اما با قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم قرار بگیرند. کندل اول نشاندهنده روند قبلی و کندل دوم نشاندهنده احتمال تغییر روند میباشد. روز اول یک کندل توخالی بدون تقاضا، اما روز دوم شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش عرضه هستیم.
الگوی دو کندلی صعودی MEETING LINES
در آموزش کامل تحلیل تکنیکال همواره به اهمیت کندل استیک ها در بازار سرمایه تاکیده شده است. الگوی دو کندلی صعودی کاملا نقطه مقابل الگوی دو کندلی نزولی است. در روز اول و دوم قیمتهای بسته شدن برابر است. روز اول شاهد یک کندل توپر با افزایش عرضه هستیم. اما، در ادامه شاهد افزایش تقاضای مجدد هستیم و در نتیجه قیمتها افزایش پیدا میکنند.
الگوی سه کندلی سه سرباز سفید
یکی از مباحث مهم در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال آشنایی با الگوهای سه کندلی میباشد. الگوی سه کندلی سه سرباز سفید در روند نزولی بازار تشکیل می شود و معمولا به صورت کندل های بلند توخالی در کنار هم ایجاد می شوند. در صورتی که قیمت باز شدن هر کندل در میانهی بدنه کندلهای قبلی قرار گیرد، نوید آغاز روند صعودی را میدهد.
الگوی 3 کندلی معروف؛ الگوی سه کلاغ سیاه
الگوی سه کلاغسیاه دقیقا نقطه مقابل الگوی سه سرباز سفید است. بنابراین این الگو در روند صعودی بازار تشکیل می شود و از سه کندل به صورت توپر و بلند شکل میگیرد. در این الگو نیز مانند الگوی قبلی هر گاه قیمت باز شدن کندل در میانه بدنه کندلهای قبلی قرار بگیرد، نشان از این است که روند صعودی قیمت در حال تغییر میباشد.
الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال
الگوهای مختلفی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که هر کدام کاربرد خاص خود را داشته و آگاهی از آنها معاملهگران را در انجام معاملات بهتر و دقیق تر کمک میکنند. تمامی این الگوها در دروههای آموزش تحلیل تکنیکال آموزش داده میشوند. به طور کلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه و بورس شناخته شدهاند. شاید تمام این الگوها به راحتی قابل تشخیص باشند، اما لازمه کاربرد درست از آنها شناخت صحیح از الگوهای هفتگانه میباشد. این الگوها قابل اجرا در تمام بازههای زمانی هستند، اما بیشتر در تایم روزانه از آن استفاده میشود.
اولین الگو، الگوی سر و شانه است که هنگام وقوع سیر صعودی و سیر نزولی بازار ایجاد میشود. الگوهای بعدی شامل الگوی کلاسیک ادامهدهنده، الگوهای کلاسیک بازگشتی، الگوی پرچم، الگوی مستطیل، الگوی مثلث و الگوی فنجان میشوند که هر کدام کاربرد منحصربفرد خود را دارند.
این الگوها به تنهایی مرجع دقیق برای تشخیص روند بازار نخواهند بود؛ به گونهای که باید به صورت مشترک و ضمن یک تحلیل درست از شرایط حاکم بر بازار سرمایه بکار برده شوند. برای شناخت از عملکرد این الگوها شما را به خواندن پستهای جداگانهای که به این مسئله به صورت اختصاصی پرداخته شده است، دعوت میکنیم.
اندیکاتور و اسیلاتور در تحلیل تکنیکال
اسیلاتور و اندیکاتور دو ابزار منحصربفرد در تحلیل تکنیکال هستند که طلاییترین زمان را برای ورود به بازار سرمایه یا هر سهمی نشان میدهند. این دو مفهوم جزو کلیدیترین مباحث در آموزش تحلیل تکنیکال هستند. اندیکاتورها به سه قسمت اصلی روند، حجم و اسیلاتورها تقسیم میشوند. این ابزار قیمت سهام را تشخیص میدهد؛ به گونهای که اطلاعات موجود از قیمتها، حجم معاملات و تغییرات آنها را در گذشته بازار بررسی و در اختیار معاملهگران میگذارد.
اسلایتورها که خود جزوی از اندیکاتورها هستند تمامی نوسانات را نشان میدهند؛ به گونهای که با سنجش هیجانات خریداران و فروشندگان این نوسان را در پایین نمودار به معاملهگران نشان میدهند. تفاوت اصلی اسیلاتورها با اندیکاتورها در سه چیز است. اسیلاتورها برای تشخیص واگرایی هستند اما اندیکاتورها اینگونه نیستند. همچنین اسیلاتورها بر خلاف اندیکاتورها قادر به شناسایی زمان اشباع خرید و اشباع فروش بوده و آخرین تفاوت آنها در نحوه قرارگیری آنها در نمودارها است؛ به طوری که اسیلاتورها در یک پنجره جداگانه نمایش داده میشوند.
از ابزار اندیکاتورها به راحتی میتوان در شناخت سطح حمایتی و مقاومتی بازار استفاده کرد؛ چراکه با نشان دادن روند تغییر و حجم معاملات این موضوع را به خوبی به معاملهگران نشان میدهد. از اسیلاتور نیز در تشخیص واگراییها میتوان استفاده کرد؛ به گونهای آنها روند بازار را در یک پنجره جداگانه نمایش میدهند.
انواع واگرایی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
واگرایی یکی از موضوعات مهم در آموزش تحلیل تکنیکال میباشد. در آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال این موضوع جزو کلیدیترین مفاهیم در دورههای آموزشی میباشد. واگرایی به شرایطی از بازار گفته میشود که بین قیمت و سایر ابزارهای موجو د(مانند اندیکاتورها) در بازار یک تضاد آشکار وجود داشته باشد؛ به گونهای که بازار به دلیل ضعف معاملهگران در بورس یا بازار سرمایه در حال تغییر و چرخش به سویی دیگر است. واگرایی انواع مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتند از واگرایی معمولی (مثبت و منفی) و واگرایی مخفی (مثبت و منفی).
واگرایی معمولی نوعی از واگرایی است که در آن حرکت اندیکاتور با نمودار قیمت متفاوت بوده و در انتهای روند، قیمتها از مسیری که بودهاند بازگشته و تغییر جهت میدهند. واگرایی مخفی نیز مانند واگرایی معمولی نوعی از واگرایی است که در آن روند حرکت اندیکاتور با نمودار قیمتی اختلاف داشته، با این تفاوت که در انتهای روند تحرکات اصلاحی صورت گرفته و نشاندهنده بازگشت قیمتها است.
تحلیل تکنیکال پیشرفته
یکی دیگر از اصلیترین مباحثی که باید در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال یاد بگیریم، تحلیل تکنیکال پیشرفته است. این تحلیل دارای پارامترهای مختلفی نظیر پرایس اکشن، الگوهای هارمونیک، امواج الیوت و ایچیموکو است که یادگیری هر کدام برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر حرفهای لازم است.
پرایس اکشن
پرایس اکشن یک تکنیک معاملهگری پیشرفته بوده که در آن تحلیلگر با استفاده از پارامترهای مختلف و حرکات واقعی قیمت و بررسی کندل ها خود را برای معامله آماده میکند؛ به گونهای که بجای قیمتهای گذشته به قیمتهای کنونی و واقعی برای معامله توجه میکند.
فیبوناچی و ترکیب با آن تحلیل تکنیکال
یکی دیگر از مباحث مهم در آموزش تحلیل تکنیکال توجه به اصول تحلیلی فیبوناچی است. در این روش معاملهگر با یافتن سیگنالهای موجود که هر کدام بیانگر حرکت بازار به یک سمت است، میتواند در انجام معاملات خود موفق باشد؛ به گونهای که با در نظر گرفتن خطوط روند و ترکیب آن با نسبتها یا سری های اعداد فیبوناچی، میتوان یک نسبت طلایی در قیمتها یافت. این قیمتها بیانگر این هستند که روند، اصلاح خود را گذرانیده و در حال حرکت به سمت قیمت بعدی است.
برای تشخیص سطوح حمایتی و مقاومتی با فیبوناچی کافیست به سطوح تعیین شده فیبوناچی توجه کنید. اگر سطوح حمایت و مقاومت با نسبت مهمی از فیبوناچی مصادف شده باشد، نشان دهنده این است که شانس جهش قیمت در آن نواحی بسیار بالا است.
الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال
از دیگر مباحث مهم در آموزش تحلیل تکنیکال الگوهای هارمونیک میباشند. این الگوهای قیمتی نقاط بازگشتی نمودارها را با استفاده از اعداد فیبوناچی مشخص میکنند. الگوهای هارمونیک الگوهای ریاضی را با الگوهای قیمتی ترکیب کرده و یک روش معامله حرفهای میسازند؛ به گونهای که الگوها بر مبنای این ترکیب در نمودارها تکرار شوند. از الگوهای معروف هارمونیک میتوان به الگوهای AB=CD ، گارتلی، الگوی پروانه ، خفاش و .... اشاره کرد. این الگوها دارای کاربردهای مختلفی بوده و در تحلیل بازار سرمایه به معاملهگران بسیار کمک میکنند.
امواج الیوت
این نظریه در سال 1938 توسط رالف نلسون الیوت ارائه شده و با همین نام نیز شهرت یافت. اساس این نظریه بر مبنای چرخه و حرکات تکرارشونده بازار است که همگی ریشه در گذشته داشته و بر مبنای یک قاعده خاص و تکرار شونده شکل گرفتهاند. نلسون الیوت معتقد است که روند موجود در قیمتها معیاری است که هیجان سرمایهگذاران و شرایط روانی آنها را نمایش میدهد. نظریه الیوت که جزو مباحث مهم در آموزش تحلیل تکنیکال است دارای 8 موج میباشد. این هشت موج به پنج موج جنبشی و سه موج اصلاحی تقسیم میشوند که هر کدام یک روند را بیان میکنند. با یادگیری و ترکیب این موجها میتوان چرخه و حرکات تکراری بازار را به خوبی مشاهده و درک کرد.
اندیکاتور کاربردی ایچیموکو
این اندیکاتور برای اولینبار توسط یک مقالهنویس ژاپنی معرفی شد تا سیگنالهای موجود در جداول را با توجه به روند گذشته نمودار شناسایی کند. معاملهگران میتوانند با استفاده از این ابزار به شناسایی روند سهم، شناسایی جهت و قدرت خریداران، بررسی نقاط حمایت و مقاومت، مشخص کردن حد ضرر و غیره برسند. این اندیکاتور دارای یک سری خطوط رنگی سبز، قرمز و آبی است که هر کدام بیانگر یک مسئله و نشانه خاص میباشند. خط آبی بیانگر میانگین بیشترین قیمت با کمترین قیمت در دوره زمانی 26 روزه، خط قرمز بیانگر میانگین بیشترین و کمترین قیمت در دوره زمانی 9 روزه و خط سبز که بیانگر قیمت بسته شدن در 26 روز گذشته سهم است.
سخن پایانی در مورد تحلیل تکنیکال
در این مطلب شما را با مسائل مهمی که در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال تدریس میشود، آشنا کردیم. تحلیل تکنیکال به تنهایی کارساز نبوده و باید در کنار تحلیل بنیادی در یک جهت مشخص انجام شوند. این دو روش تحلیلی از دیرباز در بازارهای سرمایه مورد استفاده معاملهگران قرار گرفته و بسیاری از مشکلات آنها را برای سرمایهگذاری برطرف کرده است. بهتر است قبل از ورود به بازار سرمایه حتما آموزش تحلیل تکنیکال و بنیادی را بگذرانید، تا در هنگام سرمایهگذاری به مشکل برنخورید.